دسته : تاریخ
فرمت فایل : word
حجم فایل : 26 KB
تعداد صفحات : 64
بازدیدها : 690
برچسبها : جنبش دانشجویی تحولات اجتماعی
مبلغ : 3000 تومان
خرید این فایلدر مقاطع مختلف، جنبش دانشجویی یک دسته خواسته های ثابت و متغیر با توجه به شرایط روز داشته است. به نظر شما درخواستهای ثابت جنبش دانشجویی (مثل سهیم شدن در قدرت و آزادی در انتخاب) یک مسئله صنفی است یا یک خواست اجتماعی است؟
اگر به این مسئله به شکل عمومی نگاه شود لازم نیست مشترکاتی خواسته شود. برای مثال جنبش دانشجویی 1968 فرانسه مشترکاتی با وضع ایران دارد ولی در اصل قضیه متفاوت است.
گروههایی مثل مکتب فرانکفورت را در نظر بگیرید، آنها بیشتر به این قضیه معطوف هستند که نفس دانشبایدهم دارد؛ یعنی اگر بدانید آزادی چیست، طبعاً متمایل به آزادیخواهی هم می شوید. پس در اینجا یک بحث معرفتی مطرح است. آیا نفس دانستن به نوعی بایدها یی را هم بر انسان تحمیل می کند؟ وقتی می گویم باید را بر انسان تحمیل می کند نمی خواهم یک رابطه جبری را نتیجه بگیرم. صحبت این است که نمی توان با مقوله آزادی آشنا بود و به هیچ عنوان و در هیچ زمینه و شانیآزادیخواهنبود. ولی در اینکه چگونه آزادیخواهی شکل بگیرد و چه مسائلی را بتواند در درون خود بگنجاند، قطعاً بخش اختیار و اراده افراد می تواند سهیم باشد.
بحث دیگر این است که آیا نفس وضعیت دانشگاه (یعنی محیط دانشگاه) نوعی اعتراض را به همراه دارد؟ به نظر می آید در جوامعی مانند ما این قضیه بسیار قوی است. یعنی دانشجو در محیطی قرار می گیرد که با محیط بیرونی خودش سازگار نیست و دانشجو را به اضطراب، تنش و یا نوعی عصیان سیاسی- اجتماعی دچار می کند. در نتیجه به نظر نمی آید همه قضیه یک امر صنفی باشد. دانشجو ممکن است خواهان خوابگاه بهتر و آموزش بهتر باشد که این مسئله را به شکل خاصی صنفی می گوییم، ولی وقتی که بحثهای جدی تر (مثل آزادی و عدالت اجتماعی) و یا گفتگوهایی را که بین فرهنگها برقرار می شود در نظر بگیریم، اجزایش دیگر صنفی نیست.
...
جنبش دانشجویی فقط به خاطر ارتقای منزلت دانشجویان فعالیت نمی کند، بلکه کل سیستم تولید را هدف قرار می دهد ودر نتیجه، رادیکال است و به دنبال اصلاحات فوری و برهم زدن نظم موجود. می بینید که سطح توقعات دانشجویان در فرانسه سال 68، در سطح بین المللی بود. نقش فرانسه در ویتنام، با جنبش دانشجویی فرانسه در ارتباط بود.
درست است که دانشجویان، خاستگاه اجتماعی یکسانی ندارند و از طبقات مختلفی گرد آمده اند، اما در وضعیت یکسانی به سر می برند و این موقعیت یکسان در نظم نوین سرمایه داری است که می تواند موجب نوعی آرمان خواهی در دانشجویان باشد. خوب، دانشجویان چرا به این آگاهی نمی رسند؟ به خاطر تخصصی شدن مراتب علمی و شعبه شعبه شدن معرفت. مثلاً دانشجویی را در نظر بگیرید که ده سال روی میکروبیولوژی کار می کند، بدون اینکه بر بخشهای دیگر معرفت احاطه پیدا کند. چون دانشجویان در رشته تخصصی خود سرگرم اند، دامنه دیدشان گسترش نمی یابد. در نظام سرمایه داری، اجزای معرفت به صورت مجزا در آمده اند و از این رو، دانشجویان دچار از خود بیگانگی شده اند.
پس هم به لحاظ جامعه شناختی و هم به لحاظ فرهنگی، زمینه های جنبش دانشجویی در فرانسه فراهم بود.
مورد دوم، آلمان است که جنش دانشجویی آن یک سال قبل از 68 آغاز شد. جرقه آغاز جنبش، با سفر محمدرضا شاه زده شد. در مه 1968، شاد به آلمان سفر کرد. کنفدراسیون دانشجویان ایران در آلمان، علیه شاه اعلام بسیج کرد. به دلایلی- که خواهم گفت- دانشجویان آلمانی هم به آنان پیوستند. خلاصه، شاه هر جا رفت، چه پارلمان، چه گالری نقاشی، دانشجویان دنبال وی بودند ومرگ بر شاههمه جا طنین انداز بود. پلیس آلمان در دانشگاه برلین با دانشجویان درگیر شد و یک دانشجوی آلمانی کشته شد. این یک نقطه شروع بود. وزیر فرهنگ آلمان استعفا کرد، قضیه بالا گرفت و جنبش دانشجویی آلمان آغاز شد.
تئوریسن های آلمانی مثل مارکوزه و تئودور آدورنو، سعی کردند که در مورد جنبش دانشجویی اروپا به طور اعم و آلمان به طور اخص نظریه پردازی کنند.
...
خرید و دانلود آنی فایل